گل باباشگل باباش، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 3 روز سن داره

نی نی مامانیش

واکسن 4 ماهگی

1393/2/14 15:48
نویسنده : مامان ندا
914 بازدید
اشتراک گذاری

پسرم الان ساعت 1 شبه. فردا باید واکسنه 4 ماهگیتو بزنیم .خدایا چه زود گذشت انگار همین دیروز بود تو شکمه مامان بودی.چند روزه شبها بیقراری.انگار دل درد داری.بمیره مامان که پسرم دلش دردمیکنه. اما امشب انگار خوب خوابیدی.

امیدوارم فردا زیاد واکسنت درد نداشته باشه وگرنه دیونه مبشم فرشته مامان .هر چقدرم که بگم دوست دارم کم گفتم تو یه تیکه از قلب مامانی.بوس به لپ پسر خوشگلم .موووووووووووووووچ

مامان جون یاد گرفتی سینه سری کنی. اما باید کمکت کنیم.بابا دست میزاره پشته پاهات فشار میدی به دسته بابا و خودتو میکشی جلو.ناز بشی پسرم .همه زندگی مامان و باباتی.

تو 4 ماهگیت وزنت 7.800 با لباس بود و قدتم 68 سانت

پسرم یادم رفت بگم که عاشق اهنگ خیلی شادی از سوزان روشن هستی (به من بگو دروغاتو یا این که اون کلکهاتو دستای گرم گرمتو یا بوسه های سردتو ......) نمیدونم چرا .من تو حاملگیم فقط آهنگای استاد شجریانو گوش میکردم و ویالون میزدم چون فقط اون اهنگا بودن که روحمو صیقل میدادن.

مامان گلی کلی تلاش کرده برات پیغام بزاره که چقدر دلش برات تنگ شده ولی نتونسته باید از دای مهرداد یا مازیار کمک بگیره. 

 

عشق مامان داری با کمک بابا خودتو میکشی جلو

این عکس 8 صبحه 21 بهمن .قبل از واکسن 4 ماهگیت

 

 

بعد از واکسنت تو گهوارت اروم خوابیدی

فکر کنم واکسنا چینی شدن خخخخخخخخخ

قربونه دستای توپولت بشم.گازشون بگیرم؟؟

اولین بار که رفتی تفریح تو دامنه های سرسبز زاگرس بود با خاله شیما و عمو مهدی و پوریا. تو چادر بودیم با اینکه هوای ایلام گرمه ولی میترسیدم سرما بخوری و شما گریه میکردی که از چادر ببریمت بیرون برا همین بابا سعید مهربون از کباب داغش گذشت و پسرشو برد تا از طبیعت لذت ببره

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

خاله زری ( مامان آرمان)
4 اسفند 92 17:10
جونم خاله جون ایشالله که همیشه حالت خوب باشه موش موشک خاله