مسافرت به اصفهان سونو 3 بعدی

تقریبا 5 ماهه بودم  که با خاله شیما  اینا رفتیم اصفهان.چون خاله شیما هم یه نی نی  تو راه داشت میخواست اصفهان سونویه NT انجام بده. تو راه کمی اذیت بودیم جفتمون.من چون ماهم بیشتر بود پاهام بدجور ورم کرده بود اما به هرحال مجبور بودیم بریم چون به دکترم قول داده بودم هم دلامون برا خانواده هامون تنگیده بود. این سفر با همه سختی هاش برامون شد خاطره.از تو راه گرفته بود تا تصادف با تنبکی و منار جنبونو باغ پرندگان و ......هر وقت یادش میکنم لبخند میزنم.خلاصه هم خاله شیما سونو شو داد هم من سونویه 3 بعدیمو انجام دادم .اونجا دیدمت .یه عالمه تکون میخوردی.کلی بابا سعید فیلمتو گرفت با گوشیش.آخه دستگاه خراب بود سی دی فیلمو نمیدادن. اما چند تا عکس ازت بهم دادن شبیه دای مازیارت بودی.بابا سعید کلی دلش ضعف رفت آخه هنوز گوشت و پوست به بدنت نیومده بود برا همین دل ضعفه گرفت.عکستو نشونه همه دادم همه منتظرتن پسرم.دکتر رضوی کلی دعوام کرد چون تو ٤٠ روز وزنم ٥ کیلو اضاف شده .برام رژیم نوشتن.بابا سعید دیگه نمیزاره شبا شام بخورم میگه برا پسرم خوب نیست.مامان جون خیلی مدیونه باباتی چون کلی هوای منو و شما رو داره .دوست دارم .بوس پسرم

یادم رفت بگم که مامان گلی با بابا جون رفته بودن تهران سیسمونی خریده بودن و با خاله شیما و بابا سعید کل سیسمونیو دیدیم و کلی ذوق کردیم.همه چی تو سایز کوچولو بود.دسته مامان گلی و بابا جون درد نکنه .من که هنوز باورم نمیشه یه فرشته تو شکممه.

تو 3 ماه دوم تقریبا حالم بهتره فقط وزنم رفته بود بالا و کمی پاهام ورم داره و دستشوی زیاد میرم.کمر درد زیاد دارم استخون دنباچم خیلی درد داره طوریه که اصلا نمیتونم بشینم و باید به پهلو درتز بکشم خانم دکتر گفت بهتره بشینی روی تیوب تا فشار کمتری بهت بیاد . خوابم شبها بهتر شده بود ولی برا اذان صبح بیدار میشدم خود به خودی.

باغ پرندگان اصفهان