گل باباشگل باباش، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 7 روز سن داره

نی نی مامانیش

هفته 1

1392/12/21 18:21
نویسنده : مامان ندا
210 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

مامان جون چند روزه اوله خیلی سخت و شیرین گذشت چون مامان هنوز شیر نیومده بود و شما گریه میکردی روزا بازم بهتر بودی ولی 3 شب اول از بعداظهر گریه میکردی تا 6 صبح و نمیفهمیدیم چته شیرم نمیخوردی. تا اینکه خاله ناهید برات نوبت گرفت و بردیمت دکتر .دکتر وزنت کرد که وزنت چند گرم پاین اومده بود و دکتر گفت چیری نیست و چند تا قطره داد و یه ازمایش زردی نوشت ما همون شب بردیمت ازمایشو انجام دادی که رو 12 بود و گفت نیازی نیست بیمارستان بستری بشه اما دستگاه بگیرین تو خونه بزارینش تو دستگاه .و گفت هر چقدر بیشتر شیر بخوره زودتر خوب میشه ولی مامان جون شما همه روز خوابی کجا شیر میخوری بزور از خواب بلندت میکردمو شیرت میدادم.

این هفته بابا سعید و مامان گلی کلی به من و شما میرسن من فقط استراحت میکنم تمامه کاراتو انجام میدن. حس و حاله خونمون عوض شده یه بچه کوچیک تو خونمونه بابا جون دلش اب شده چون اهوازه و به خاطر کارش نمیتونه بیاد .دای مهردادم که شیراز سربازه اونم فقط صدایه گریتو از پشت تلفن شنیده.

پسرم بابات 2 روز بعد از به دنیا اومدنت قربونی کرد برات حاج سامیار شما روزه قربون به دنیا اومدی فدات بشه مامانت.

بند نافت روز 5 افتاد .من اتفاقی داشتم پوشکتو عوض میکردم داشتم بند نافتو از پوشک در میوردم که دیدم جدا شده تو دستمه .منم جیغ زدم مامان که مامانم اومد گفت بند نافش افتاد و کلی خوشی کردیم با مامان و زنگ زدم برا همه که سامیار بند نافش افتاد.خخخخخخخخخ

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامی آرمان (خاله زری )
3 آبان 92 12:47
ده روزگیت مبارک سامی کوچولو ده تا گل واسه ده روز زیبا